معنی: شیخ به او خندید و گفت: ای انسان ساده دل (احمق) این درختی که گفتم درخت علم و دانش است.
واژه: شیخ: پیرمرد، مرد بزرگوار، عالم
سلیم: سالم، بی عیب، کنایه از آدم ساده لوح و نادان
علیم: دانا، آگاه
آرایه: تشبیه علم و دانش به درخت
معنی: ای انسان بی خبر، تو فقط به ظاهر کلام من توجه کرده ای به همین خاطر از شاخه ی معنی، بهره ای نبرده ای.
واژه: صورت: ظاهر
معنی: باطن
بار و بر: میوه و ثمر
آرایه: تشبیه معنی و باطن کلام به شاخه و تضاد یا طباق بین کلمه های صورت و معنی
واژه ها: بحر: دریا
سحاب: ابر
آرایه: تناسب بین کلمه های درخت، آفتاب، بحر و سحاب
تشبیه پوشیده و پنهان علم و دانش به درخت، آفتاب، بحر و سحاب
معنی: آن علم و دانشی که صد هزار اثر و سود دارد و کم ترین اثرش عمر جاودانه است.
واژه: کش: که از آن
خاست: برخاست، بلند شد.
بقا: جاودانی
صدهزار: عدد فراوانی و کثرت
آرایه: تضاد یا طباق بین کلمه های صدهزار و کم ترین
نهاد: صدهزار آثار، کم ترین آثار